سفره دلت

متن مرتبط با «فال سی شهریور» در سایت سفره دلت نوشته شده است

دیالوگ نویسی

  • از تمرین های کارگاه نویسندگی دوره! من و تلفن - تلفن جان، میشه یه لطفی بکنی و یه خبر از یار بیاری؟ + می بینم که محتاج من شدی الان. یادت که نرفته دل از باد صبا می بردی که از دلت، که لای گیسوی پریشون یار گیر کرده بود، برات خبر بیاره؟ - یادم که نرفته... اما دوره سعدی و حافظ دیگه گذشته! باد صبا توی این تهران از خدا بی خبر از کجا بیارم آخه من؟ + این یه دفعه باشه. اما دیگه مزاحمم نشیا! آفرین بچه خوب! حالا شماره ش چنده؟ - نمی دونم. شماره نمیده که بار پدر سوخته! این همه تکنولوژی و پیشرفت به چه دردی میخوره وقتی هنوز نمی تونی زنگ بزنی 118، بپرسی شماره یار چنده؟! ,دیالوگ نویسی,دیالوگ نویسی در داستان,دیالوگ نویسی در داستان کوتاه,دیالوگ نویسی در فیلمنامه,دیالوگ نویسی در نمایشنامه,دیالوگ نویسی فیلمنامه,ديالوگ نويسي,آموزش دیالوگ نویسی,کتاب دیالوگ نویسی,اصول دیالوگ نویسی ...ادامه مطلب

  • سی شهریور

  • همه مشغولند به بازی با عقب و جلو شدن ساعت ها و هنرمندی و شاعری هاشان که یک ساعت بیشتر همدیگر را دوست داشته باشند.  من اما منتظر پاییزم... همین،  و بس!,سی شهریور,سی شهریور 95,سی شهریور تولدمه,سی شهریور ساعت,متولد سی شهریور,تغییر ساعت سی شهریور,روزنامه همشهری سی شهریور,سی ویک شهریور,سی ویکم شهریور,فال سی شهریور ...ادامه مطلب

  • می نویسم، می نویسی، می نویسد

  • به راستی مرد ها، نمی نویسند، مگر وقتی که هیچ کس به حرف هاشان گوش نمی دهد. برای همین می نویسند؛ شاعر ها را می گویم.,از تو مینویسم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها